درباره وبلاگ منوی اصلی آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 48
بازدید دیروز: 11
کل بازدیدها: 176413
|
سبکسری های قلم...
شاید اندکی تامل....
جمعه 91 مرداد 20 :: 10:22 عصر :: نویسنده : الهه
هنوز به دنیا نیامده ای و پیش خدا از دور دنیا را می بینی و علاقه مند که وارد دنیا شوی.... آنجاست که خدا ازت قول می گیرد،قول می گیرد که بده ی خوبی باشی،قول می گیرد که خالقت ر فراموش نکنی....! و تو قول میدهی.... آنگاه متولد می شوی و صدایت در فضای اتاق طنین انداز میشود.... بزرگ میشوی...بزرگ و بزرگتر.... کودکیت فارغ از هر گونه قول و قراری می گذارد! شاید هم قول داده بودی و به یاد نمی اوری...! کمی فکر کن....! آن روز که قرار بود خواهر کوچکت را اذیت نکنی اما....! آن روز که قرار بود از راه مدرسه مستقیم به خانه بروی اما....! و تو قول می دهی اما.... به سن بلوغ رسیدی با خدا قول و قراری گذاشتی.... و تو قول می دهی... نمازت را سر وقت بخوانی....دروغ نگی.....غیبت نکنی و روزه بگیری...! اما هنوز دو سال از قرارهایت نگذشته باز همه را فراموش کردی....! ازدواج کردی....! با همسرت قرار میگذاری سربه زیر بودن را سرلوحه کارهایت قرار دهی ... و تو قول می دهی به خودت نگاه کن پیر شده ای اما هنوز هم به چشمانت اعتمادی نیست....! و در سال دوباره سه روز با خدا عهد میکنی ..... در شب های قدر....! از همان روزی که با خدا عهد کردی تا الان سالی یک بار با پروردگارت عهد کردی و باز عهد شکستی شب های قدر فرصت دوباره ی عهد کردن و عهد نشکستن را از دست ندهیم... التماس دعا....
موضوع مطلب : |
||